عیدی حاج خانوم

متن مرتبط با «31 شهریور روز ارتش» در سایت عیدی حاج خانوم نوشته شده است

چطوری سوار تویوتا لندکروز بشیم؟!

  • دیشب از بیرجند برگشتیم. مرکز استان خراسان جنوبی. شهر مورد علاقه ام که قبلاً هم در موردش نوشتم. بر حسب نوع کارم به دهها شهرستان مختلف سفر میکنم. اما همه شون یک طرف و بیرجند هم طرف دیگه. عجیب آرامشی دارم در این منطقه خاص. شهری تمیز و کویری و از همه مهمتر، بدون ترافیک! و با بالاترین درجه امنیت در کشور و مردمانی بسیار آرام و بافرهنگ. . سمینار، برخلاف دفعات قبل که در هتل کوهستان بود، این بار در هتل سپهر بیرجند برگزار شد. قبل از شروع مراسم رفتم پارکینگ هتل تا از داخل ماشین، موبایلم (که همیشه و همه جا ، جا میذارمش) رو بردارم که یکی از مهمانان با ماشینش (تویوتا لندکروز) وارد پارکینگ شد. راستی یک موضوع بین تمام مهمانان ما مشترک بود: همه شون برخلاف بنده و آقای مدیرعامل، بسیار ثروتمند بودن. . مدتهاست قصد دارم در مورد تفاوت کیفیت زندگی بین شهرهای بزرگ و کوچک مطلبی بنویسم که متاسفانه فرصت نشده. وضعیت مشتریان در شهرهای کوچک (حداقل در صنف ما) نسبت به تهران و مشهد و شهرهای بزرگ، به طرز آشکاری متفاوته و خیلی از ماها ثروتمندتر (و صد البته با معرفت تر!) هستن. خدا روز به روز بیشتر بهشون بده. آمین . شیشه ماشینشو  داد پایین و گفت بیا بالا. میخواست در مورد موضوعی حرف بزنیم. در رو باز کردم و کمی جا خوردم. ارتفاع این ماشین خیلی زیاد بود! تابحال دقت نکرده بودم. راستش از شما چه پنهون، تا اون موقع سو, ...ادامه مطلب

  • روزی که از سوراخ پنجره فرار کردم !

  • اوایل ازدواج، یکی از دوستان که به میزان و شدت حیوون دوستی بنده و همسر گرامی کاملاً واقف بود، یک سنجاب خوشگل برامون ادامه مطلب, ...ادامه مطلب

  • امروز من

  • پردۀ اول داشتیم صبحانه می خوردیم که تلفن زنگ زد. از بانک ... بود. چندسال قبل به علت حماقت خودم و اعتماد بیجا به یک (بوووووووق) که باعث ادامه مطلب,امروز من تقصیر دیروزه,امروز من,امروز من فردای تو,امروز من تقصير ديروزه,امروز مناسبت,امروز من اسیر دیروزه,امروز من تقصیره دیروزه,امروز من یکبارگی,امروز من متولد شدم,مناظره امروز ...ادامه مطلب

  • روزی که از سوراخ پنجره فرار کردم !!!

  • اوایل ازدواج، یکی از دوستان که به میزان و شدت حیوون دوستی بنده و همسر گرامی کاملاً واقف بود، یک سنجاب خوشگل برامون هدیه آورد! گویا صاحب مغازه ای که این جونور رو به رفیق ما انداخت، گفته بود که این سنجاب کاملاً خونگی و بی آزار و مثلاً عادتیه! ولی نمیدونم چرا تو یک هفته ای که مهمون ما بود بیشتر از 10 مرتبه دست منو گاز گرفت بیشعور!! خلاصه همونطور که عرض کردم بیشتر از یک هفته توفیق خدمتگزاری در محضر این جونور زیبا رو نداشتیم و یک روز دیدیم که نیست. بعد از ساعتها کارشناسی و بررسی صحنۀ جرم و آثار و مدارک، متوجه شدیم که از سوراخ شیشۀ آشپزخونه فرار کرده. مدتی گذشت,روزی که از تو جدا شم,روزی که از تو جدا شم افسر شهیدی,روزی که از تو جدا شم روز مرگ,روزی که از تو جدا شم دانلود,روزي كه از تو جدا شم,روزی که از تو جدا شم هایده,روزی که از تو جدا شم دانلود+افسر شهیدی,روزی که از تو جدا ...ادامه مطلب

  • 31 شهریور

  • برق شهر خاموش شده بود. از در و دیوار شهر انرژی منفی ای بود که به رگهای مردم تزریق میشد. مادر نگران و سراسیمه من و برادرانم را در تاریکی نشاند و برایمان حرف زد. حرفهایی که به تبع سن و سالم درک درستی از آنها نداشتم! اما اولین تجربه شنیدن حوادث ناگوار در زندگیم بود. برای اولین بار معنای واژه جنگ و خونریزی را شنیدم. دو واژه عراق و صدام در ذهنم برابر شد باتمام بدیهایی که در عالم کودکی قادر بودم از آنها نام ببرم. 31 شهریور 59.... چقدر زود گذشت...,31 شهریور,31 شهریور به میلادی,31 شهریور 1371,31 شهریور ساعتها,31 شهریور چه روزی است,31 شهریور 1359,31 شهریور هفته دفاع مقدس,31 شهریور 59,31 شهریور 93,31 شهریور روز ارتش ...ادامه مطلب

  • گوهری از عجایب روزگار

  • در دوران کودکی که مثل تمام همسن و سالان خود، بزرگترین دغدغه ام کیفیت بازی ها و صبح را به شب رساندن بود، بعضی از جمعه ها یا روزهای تعطیل، پدرم مرا همراه خود به خانه ای قدیمی در حومه شهر نیشابور می برد. در آن ایام و ادامه مطلب, ...ادامه مطلب

  • روزی که فیزیک کنکور رو 100 زدم!

  • نمی تونم بگم خوشبختانه یا متاسفانه... ولی همیشه درس خوندنم از روی هوی و هوس و نفس اماره بود! به عبارت دیگه هیچوقت درس خوندن رو جدی نگرفتم! اگه از درسی خوشم میومد تا دینش می رفتم ولی خدانکنه که با یه درس حال نکنم. دیگه واویلا ادامه مطلب, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها