به خودمون رحم کنیم

ساخت وبلاگ

فکر میکنم همونقدر که از افراد "زرنگ" و "حواس جمع" و به قول عامیانه، "آدمای تیز" خوشمون میاد، به همون اندازه هم از افرادی که "احساس زرنگ بودن" میکنن بیزار باشیم.

.

امروز، پشت فرمون بودم که سرطانِ همراه (موبایل) زنگ زد. شماره ناشناس بود. جواب دادم:

.

ـ آقای یگانه؟

ـ بفرمایید

.

ـ شماره شما رو از دفتر مرکزی تهران گرفتم (خب تا اینجا دفتر مرکزی غلط کرد که شماره موبایل منو به تو داد)

ـ درخدمتم

.

ـ من یک مدل اجاق گاز مدل... میخوام

ـ شما همکار هستین؟

ـ نه برای خونه میخوام! (و ایضاً تهران، بیش از پیش غلط کرد که شماره منو بهت داد)

.

ـ دوست عزیز. لطف بفرمایید از فروشگاه های سطح شهر تهیه کنین.

ـ مگه شما مدیر فروش استان نیستین؟

ـ اینطور میگن.

.

ـ من میخوام این کالا رو به "قیمتِ همکار" بخرم برای همین به شما زنگ زدم.

ـ و من هم این کارو نمیکنم.

.

ـ شما باید به من اجاق بدین!!! (در مورد سنگ پای قزوین چیزی شنیدین؟)

ـ و اگه ندم؟!

.

ـ ببینین. من با شرکت فلان و بهمان (دو رقیب اصلی ما) تماس گرفتم اونا بدون مشکل بهم جنس میدن (خراب این پیگیریت شدم ای مرد زرنگ و همیشه پیگیر!)

ـ خب از اونا بگیرین.

ـ ولی من میخوام ... (برند ما) بگیرم.

ـ خب پس چرا به اونا زنگ زدین؟!

.

(بازی دادن اینجور افراد "خودزرنگ پندار" بعضی وقتا خیلی باحاله)

.

ـ آقای یگانه. بالاخره شما به من اجاق میدین یا نه؟

ـ عرض کردم خیر. از فروشگاههای سطح شهر تهیه کنین.

.

ـ این برخورد شما حرفه ای نیست.

ـ به خاطر اینکه من حرفه ای نیستم. خیلی هم آماتورم.

.

فهمید داره بازی میخوره ولی از رو نمیرفت

دردسرتون ندم. داستان به اینجا ختم نشد. نزدیک 10 دقیقه کنار خیابون پارک کرده بودم و سربه سرش میذاشتم.

.

.

فکر میکنم مصرف کننده بودن شخصیت خاص خودش رو می طلبه.

اگه من قصد خرید و مصرف یک جنس رو دارم می تونم از چند فروشگاه و چند سایت مختلف فروش کالا استعلام قیمت بگیرم و ارزون تر بخرم.

این حق منه. شکی هم توش نیست.

.

اما اینکه برم آویزون درِ کارخونه بشم که باید به من جنس بدین زیاد جالب نیست.

اسمش هم زرنگ بودن نیست.

.

همه می دونیم تا چند سال بعد بسیاری از فروشگاههای عرضه کننده محصولات مختلف به زوال و نابودی میرن.

اما:

مهم اینه که الان هستن. زندگی دارن. خرج دارن. خونواده دارن. اجاره مغازه دارن یا سرمایه میلیاردی برای ملکشون هزینه کردن. چرا باید میان بُر بزنیم؟

چرا نمی تونیم ببینیم که هموطن ما هم این وسط سهم ببره؟

.

پرده دوم

.

قیمت مصرف کننده اجاق گاز مورد نظر این آقا در بازار حدود 2میلیون و 100هزار تومنه.

مغازه دار از ما (یعنی شرکت) 1900 میخره با چک 4 ماهه

.

خیلی وقتا به دلیل وضعیت خراب بازار، مغازه دار این کالا رو به همون قیمت 1900 میفروشه!

و با زمان 4 ماهه چک صادر شده کار میکنه (مثلا در این مدت چند بار پولش گردش میکنه برای اجناس رُند مثل تلویزیون الجی)

حتی ممکنه 1900 از ما بخره و 1850 به شما بفروشه!

.

در نهایت بعد از کلی سربه سر گذاشتن، اون آقای محترمو راهنمایی کردم که برو از فلان فروشگاه خرید کن.

نزدیک ظهر رفت و 1860 خرید!

درصورتیکه اگه به فرض محال از من میخرید کمتر از 1900 بهش نمیدادیم.

.

هم اون برد کرد

هم من وجدانم راحته

هم مغازه دار راضی بود

.

بد نیست گاهی اوقات، کمی نگاه رو بازتر کرده و هموطنمون رو ببینیم.

همیشه که نباید به صرفه جویی مالی فکر کرد.

بد نیست بعضی وقتا به جای هایپرمارکت از بقالی سر کوچه خرید کنیم.

به جای رفتن به میادین میوه و تره بار از میوه فروش محله خرید کنیم.

اونا اجاره های چند میلیونی میدن. خرج دارن. زندگی دارن. زن و بچه دارن و ...

.

هیچ وقت صحنه ای که چند سال پیش دیدم رو از یاد نمی برم

پیرمردی که به همراه خانواده برای خرید جهیزیه دخترش به مرکز فروش لوازم خونگی اومده بود.

پیش یکی از فروشندگان نشسته بودم و داشتیم گپ میزدیم. اون خونواده اومدن. یک لباسشویی خریدن و کمی خرت و پرت. به دخترش گفت باباجان. بریم یخچال رو از فروشگاه کناری بخریم.

مغازه دار گفت حاج آقا هر مارکی که بخواین من میارم براتون

پیرمرد با خوشرویی به مغازه دار گفت:

پسرم. اجازه بده همسایه های تو هم از این خرید من استفاده کنن. بذار این پول توی بازار بچرخه

یعنی چقدر شعور یک انسان می تونه بالا باشه (شک ندارم سواد اون پیرمرد در حد ابتدایی بود)

.

درنهایت:

بد نیست بعضی وقتا خودمون به خودمون رحم کنیم.

عیدی حاج خانوم...
ما را در سایت عیدی حاج خانوم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msjy13g بازدید : 162 تاريخ : سه شنبه 3 بهمن 1396 ساعت: 15:10