قرار بود تمام مدت این هفته رو در خراسان جنوبی مشغول چریدن باشیم! بر همین اساس، از ابتدای هفته، در معیت آقای همکار، رفتیم به سمت خراسان جنوبی. داشتیم حالمونو میکردیم که ناگهان آقای مدیرعامل روز دوشن, ...ادامه مطلب
شخصاً اعتقاد دارم همۀ افراد دنیا اعم از زن و مرد، کوچک و بزرگ، پیر و جوان، باسواد و بیسواد؛ در هر شغل و منصبی هم که باشن (چه کارگر زحمتکش گمنام و چه حتی رئیسجمهور و وزیر و وکیل مملکت) همگی در یک اصل, ...ادامه مطلب
پردۀ اول دوران دبستان بودیم که اواسط سال تحصیلی بهمون اعلام کردن بند و بساطتون رو جمع کنین که قراره از این ساختمون قدیمی ببریمتون مدرسۀ جدید. ما هم طبیعتاً جمع کردیم و رفتیم یکی دو کوچه اونورتر تو سا, ...ادامه مطلب
حدود سه سال قبل در چنین روزهایی، من هم بخشی از لشکر شکست خوردۀ چندین هزارنفرهای بودم که خسته از ویرانههای زلزلۀ معروف بلاگفا به دنبال سرپناهی برای ن, ...ادامه مطلب
سالها پیش برای دقایقی با آقای قنّاد (شیرینی پز) محترمی همکلام شدم که به مورد جالبی اشاره کرد. فرمود ما در بعضی از شیرینی ها از مواد اولیۀ با کیفیت استفاده میکنیم و در بعضی ها هم (که اسمشونو گفت ولی یا, ...ادامه مطلب
. . فیلم های ایرانی زیادی دیده ام که طبیعتاً تعدادی از اونها به عنوان فیلم هایی قوی (به نسبت توانایی سینمای ایران) در خاطرم ثبت شده و برعکس، خیلی ها هم خیر. اگه قرار باشه بلافاصله و سریع اسم 3 فیلم ت, ...ادامه مطلب
. . . پردۀ اول . زمان: بیست و اندی سال قبل مکان: همین خراب شده! (مملکت خودمون) . امید چندانی برای راهیابی به جام جهانی نبود. مثل بچۀ آدم بازی میکردیم. یکی می بُردیم و دوتا می باختیم. ادعامون هم فرات, ...ادامه مطلب
زیر لب مشغول مذاکره با خودم بودم: گندت بزنن ادارۀ هواشناسی که بازم آمار اشتباه دادی. قرار بود هوا نیمه ابری باشه ولی این رگبار و توفان شدیدو کجای دلم بذارم؟ البته چندان نگران کت شلوار و پیراهن نویی, ...ادامه مطلب
. تصوّر بفرمایید صحبتهای زیر در یک جمع چند نفره بیان میشه. . گوینده: آقا دیروز داشتم یا حسن آقا میرفتم باغ که ناگهان... . نفر اول: حسن X رو میگی؟؟؟ همونی که بچه ش معتاد شد؟! نفر دوم: نه بابا معتاد نشد که. به جرم خرید و فروش مواد گرفتنش! . . . گوینده: حالا بی خیال اینا. داشتم میگفتم که با حسن میرفتیم باغ حاجی اصغری که یهو... . نفر سوم: حاجی اصغری؟؟؟ همونی که , ...ادامه مطلب
. . بدون شک برای هر مشکلی، راه حلی وجود دارد که به دست متخصص و کاربلد اون حوزه قابل حل خواهد بود. . طبیعتاً اگر گیربکس ماشینم خراب بشه برای رفع این مشکل به دبیر تاریخ مدرسۀ فرزندم مراجعه نمیکنم. . یا اگه خدای نکرده نیاز به جراحی قلب باز داشته باشم، آویزون هندوانه فروش سر کوچه نخواهم شد. (بماند که بعضی ها برای استناد به موفقیت های چشمگیر اقتصادی مملکت دست , ...ادامه مطلب
سالها پیش برای دقایقی با آقای قنّاد (شیرینی پز) محترمی همکلام شدم که به مورد جالبی اشاره کرد. فرمود ما در بعضی از شیرینی ها از مواد اولیۀ با کیفیت استفاده میکنیم و در بعضی ها هم (که اسمشونو گفت ولی یادم نیست) از ضایعات شرینی های دیگه؛ و در ادامه تاکید کرد که هزینۀ آب و برق و گاز و حتی بخشی از حقوق پرسنل از همین شیرینی های گروه دوم (ضایعاتی) تامین میشه. . ال, ...ادامه مطلب
بخش اول (اندر باب اعتیاد) . ایام تعطیلات عید موقعیت خوبی بود برای رهایی از استخون درد ناشی از خماری! البته معنای این استخون درد و خماری رو دست اندرکاران و معتادان محترم به خوبی درک می کنن. راستی سلام. عیدتون مبارک من سعید هستم. یک مسافر. یک معتاد! (البته معتاد به ماهیگیری) . زمان: 6 فروردین مکان: میعادگاه همیشگی: منطقه گلورد. رود تجن برخلاف اعلام اداره هواشن, ...ادامه مطلب
سال گذشته مطلبی نوشتم برای درج در سایت وزین و تخصصی کافه مارکتینگ که به مناسبت فرا رسیدن آخر سال و هجوم دوباره شرکتهای توزیع و پخش به روش فروش چلوماهیچه ای(!) بود. . اعتقاد دارم اگه سال آینده این داستان احمقانه تموم نشه، اما در سالهای بعد خودبخود این حرکات مذموم و سیاست های مذبوحانه فروش از بین خواهد رفت. . متن اصلی: . سیاست های فروش چلوماهیچه ای همراه با, ...ادامه مطلب
برای رسیدن به محل کارم باید از 3 خیابون یکطرفه رد بشم که اگه قرار بود بی خیال مقررات شده و سریعترین راهو انتخاب کنم، روزانه حداقل یک کیلومتر در مسیرم صرفه جویی میشد. موضوع وقتی جدی تر میشه که اعتراف کنم خونه ما هم در کوچه ای یک طرفه قرار داره! به همین دلیل به طور روزانه و مستمر، باید کمی بیشتر از خیلیهای دیگه، مقررات رو رعایت کنم. البته این موضوع، به دلیل ع, ...ادامه مطلب
اگه از راه زمینی و جادۀ جنوب وارد شهر ما شده باشین احتمالاً در نزدیکی ورودی شهر و برای دقایقی بوی معروف و ناخوشایند کارخونه کود کمپوست و محل دفن زباله های این شهر به مشامتون خورده که به زیبایی هرچه تمام تر، فضای پرواز ملائکه رو به گند کشیده. . دقیق یادم نیست سال 86 بود یا 87 که برای چند ماه در کارخونه ای کار میکردم که در نزدیکی محل دپوی زباله ها بود. یعنی ا, ...ادامه مطلب