عیدی حاج خانوم

یکی از وبلاگ نویسان خوبی که میشناسم، سینا شهبازی عزیزه که بهش میگم سینای همیشه کنجکاو! نوشته هاش، هم دوست داشتنیه و هم نشون دهندۀ روحیه پرسشگر و تیزبین و قابل تحسینشه. امشب پستی ازش خوندم که خواستم نظرمو طی کامنتی زیرش بنویسم ولی احساس کردم ممکنه طولانی بشه بنابراین اینجا نوشتم. . سینای عزیز. اجازه بده قبل از ورود به بحثِ استاد خوب و بد، یه مقدمه کوچیک بگم: . نمیدونم این از خصلت بازی روزگاره یا خصلت ما آدما که بعضی اتفاقاتی که امروز باعث سرشکستگی و حقارته، فردا به نوعی افتخار محسوب میشه! منظورم انصراف از دانشگاهه که زمانی نوعی رسوایی و آبروریزی و به قول مرحوم فنی زاده "بی ناموسی!"  بود و امروز به نوعی تقلید از افکار و آندیشه های بزرگان و موفق ترین افراد دنیاست! به قول معین: عجب بالا و پایین داره دنیا... . اجازه بده از دو مقطع زمانی با اختلاف 15 ساله برات بگم. حوالی سال 75 بعد از دوسال تحصیل در دانشکدۀ مدیریت، احساس کردم که دانشگاه، پاسخی برای پرسش هام نیست متاسفانه همانند بسیاری از همسن و سالانم، شخصیت ایده آل و کمال طلبی داشتم که همین ایده آل بودن اثرات مخربش از شیشه و کریستال و هروئین هم بالاتره فقط بدنامی اونا رو نداره! همین . بنابراین تصمیم گرفتم انصراف بدم تا برم خدمت سربازی و بتونم گذرنامه بگیرم و برای همیشه از این کشور برم و اونطرف ادامه تحصیل بدم و ادامه خواب و خیا, ...ادامه مطلب

خدا رحمتش کنه. پیرمردی بسیار دوست داشتنی و از دوستان صمیمی پدرم بود که حدود 25 سال قبل و در سن 80 سالگی از دنیا رفت. به لطف گذر ایام و سن و سال بالا، خاطرات زیادی در سینه داشت که از معروفترینش این بود: زمان خدمت سربازی (در زمان رضا خان) یک سرباز ساده دل روستایی به اسم غلام اونجا بود که واسه سربازا و افسرا چای میریخت و کارهای نظافت و خدمات و اینجور چیزا رو انجام می داد و کمی هم لکنت زبون داشت. سرب,اعتراف,وحشتناک ...ادامه مطلب

کاری به هیچ قسمت از بازی بین کاندیداها ندارم. در مورد انتخابات هم تاالان چیزی ننوشتم. ولی در مورد یک موضوع نمی تونم سکوت کنم. امشب بعضی از کاندیداها خیلی از حد گذرونده بودن! درسته که ملت ما نشون دادن که در مورد حافظه تاریخی نمیشه بهشون اتکا کرد ولی , ...ادامه مطلب

خدا اون روز رو نیاره و به قول قدیمی ها، قرار گرفتن در این موقعیت رو نصیب دشمن آدم ادامه مطلب, ...ادامه مطلب

از دوران کودکی و شکل گیری شخصیت، معمولاً هربار که گفتار و ادامه مطلب, ...ادامه مطلب

شکی نیست که شرایط جامعه امروز ما اونقدر سخت و پیچیده شده که همۀ انسانها نیاز به اندکی آرامش و حال خوب دارن. مخصوصاً آقایون که به نظر میرسه خیلی خسته تر باشن! بنابراین در اینجا به چند روش کاملاً ایرانیزه که جواب خودشون رو هم بخوبی پس دادن اشاره می کنم: حالت اول) توی خیابون: اگه پشت فرمون بودین و دیدین که راننده خودروی جلویی تون خانومه، در اینجا یکی از بهترین شرایط ایجاد آرامش براتون فراهم شده! این موقعیت نصیب هرکسی نمیشه. قدرش رو بدونین و فرصت رو از دست ندین. بدون توجه به اینکه اون خانوم رانندۀ خودروی جلویی، با چه سرعتی داره رانندگی میکنه، بوق ممتد رو پشت سرش بگیرین و خودتون رو یک شخصیت بسیار مهم و ارزش آفرین جلوه بدین بطوریکه هرکسی این صحنه رو ببینه با خودش بگه: عجب آقای مثلاً دکتر مسئولیت پذیری، کاملاً مشخصه که مریضش تو اتاق عمل داره میمیره و منتظره که ایشون سر برسه و جراحیش کنه و ثانیه ها براش ارزشمنده! ضمناً اصلا هم مهم نیست که ماشین زیر پاتون مثلاً نیسان آبی باشه! مهم همون خلوص نیّت و انگیزه شماست. حالت دوم) یک دوربرگردون شلوغ: مواقعی هست که خدا دوستتون داره و سر یک دوربرگردون م, ...ادامه مطلب

شناخت شخصیت واقعی و درونی آدمها کار راحتی نیست. انواع شکستها، طلاقها، کلاهبرداریها و ادامه مطلب, ...ادامه مطلب

به نظر میرسه احساسات آزاردهنده یکی از ارکان زندگی همه انسانهاست. کینه، حسادت، انتقامجویی و ... اما هیچ حسی رو به نحوست و آزاردهندگی عذاب وجدان نمی شناسم. اگه بگم یکی از فوبیاهای وحشتناک زندگیمه دروغ نگفتم. همیشه از خدا خواستم منو به هر درد بی درمون دچار کنه اما هرگز حس عذاب وجدان نداشته باشم. سالها قبل در یکی از سازمانهای دولتی بر اثر جهالت دوران جوانی، درگیری لفظی شدیدی با یکی از مدیران میانسال داشتم. اون اتفاق، اجتناب ناپذیر بود و همه چیز هم به نفع من تموم شد و احسنت و آفرینی بود از سمت دیگر همکاران که چقدر خوب از پس این مرتیکه پررو و عوضی دراومدی!!!!! ,وحشتناک ترین وسیله شهربازی,وحشتناک ترین ورزشگاه های جهان,وحشتناک ترین وسایل شهربازی,وحشتناک ترین وسیله پارک ارم,وحشتناک ترین وقایع دنیا,وحشتناک ترین ویدیو,وحشتناک ترین وسایل بازی,وحشتناک ترین وبلاگ,وحشتناک ترین تونل وحشت جهان,وحشتناک ترین رعد و برق ...ادامه مطلب

این عکس مدتها پشت زمینه لپ تابم بود. خیلی دوستش دارم. الان داشتم تو آرشیوم می گشتم. چشمم بهش افتاد. بد ندیدم ادامه مطلب, ...ادامه مطلب

خدا رحمتش کنه. پیرمردی بسیار دوست داشتنی و از دوستان صمیمی پدرم بود که حدود 25 سال قبل و در سن 80 سالگی از دنیا رفت. به لطف گذر ایام و سن و سال بالا، خاطرات ادامه مطلب,اعتراف وحشتناک نوجوان سوری,اعترافات وحشتناک,اعتراف های وحشتناک ...ادامه مطلب