عیدی حاج خانوم

متن مرتبط با «گوسفند» در سایت عیدی حاج خانوم نوشته شده است

گوسفند یعنی زندگی

  • دوران طفولیت (هرچند الان هم کودک هستم) یک بار که پدرم ما رو به مسافرت برد، از دریاچۀ ارومیه (اون موقع بهش میگفتن دریاچه رضاییه) رد شدیم. منم مثل همیشه با دیدن اون حجم عظیم آب، دین و ایمون نداشته ام رو از کف داده و سریع قلابمو از صندوق عقب آوردم که مثلاً برم ماهیگیری! که ابوی محترم ندا داد: ــ الا یا ایها الفرزند ابله! اینجا ماهی نداره . اینجا بود که روی دیگر سکه و چهره خشن زندگی رو با وضوح FuLL HD لمس کردم. دریاچه بدون ماهی؟! و خطاب به خداوند ندا دادم الهی خشک بشه این دریاچه که ماهی نداره! که اگه میدونستم اینقدر مستجاب الدعوه هستم و بعد از چندین سال خداوند به حرف این بندۀ روسیاه جامه عمل می پوشونه قطعاً مسیر بهتر و پردرآمدتری رو برای گذران زندگی انتخاب میکردم! خلاصه اینکه اینجا یکی هست که مسئولیت کامل خشک شدن دریاچه ارومیه رو به عهده گرفته. باری، غرض از مقدمه فوق این بود که اعتراف کنم بنده حقیر هم مثل تمامی دیگر مردان این کرۀ خاکی همون کودک سالها قبل هستم که فقط اسباب بازیهایم واقعی شده. . روز دوم سفر ارمنستان که طبق برنامه عازم گشت دریاچه سوان شدیم اول از هرچیز از لیدر محترمه (که خانمی زیبا، مهربان، خونگرم و صد البته بسیار هم باتقوا و با فضیلت بود) پرسیدم که آیا امکان ماهیگیری در این دریاچه وجود داره؟ که ایشان در جواب فرمود: لا ! بنده هم گفتم همه تون برید به فنا و خواستم برگر, ...ادامه مطلب

  • بوی خاک ... عطر گوسفند!

  • علیرغم احترام شدیدی که برای استاد اصغر فرهادی قائلم و افتخار دیدن تمام فیلم هاشون رو داشتم، اما یک نکته در مورد کارهای این بزرگوار برایم مشترک بوده. اینکه هیچگاه حاضر نیستم فیلمهایی که از ایشون دیدم رو برای بار دوم ببینم. شاید این هم یکی از هنرهای ناشناخته در فیلمسازی باشه (که در مورد آثار استاد حسن فتحی طور دیگه ای خودشو نشون میده و احتمالاً بعدا در موردش خواهم نوشت) ولی بیشتر احتمال میدم به دلیل درک ناقص و محدود و در یک کلام میزان بالای بیشعوری خودم باشه. . امشب به صورت اتفاقی صحنه آخر فیلم"گذشته" آقای اصغر فرهادی رو دیدم (اصل فیلم رو قبلاً دیده بودم) صحنه آخر این فیلم معنای خاصی داره. منظورم اون کاری که رایحه ی عطرها با اون بانوی در کما رفته و آرمیده بر تخت بیمارستان انجام داد و ارتباطش , ...ادامه مطلب

  • خودباهوش انگاری و دگرگوسفندپنداری ایرانیزه

  • در بعضی از نوشته هام به رفتارهایی اشاره کردم که به نظر میرسه در وجود ما ایرانیان نهادینه شده و نقطه مشترکشون هم نداشتن اون پارامترها همراه با توهّم داشتنشونه! به عبارت دیگه چیزهایی که در واقعیت نداریم رو فکر میکنیم که داریم (و بلکه خیییییلی هم داریم!,خودباهوش,دگرگوسفندپنداری,ایرانیزه ...ادامه مطلب

  • گوسفند آزاری

  • فکر میکنم اگه غم نان نبود و قرار بود با فراغ بال، انتخاب آینده شغلیمو خودم بر اساس شکم سیری انجام بدم احتمالاً میرفتم سراغ حوزۀ ناشناخته ای به نام رفتارشناسی حیوانات یا روانشناسی جانوران یا چیزی در همین مایه ها. اصولاً اعتقاد دارم که همنشینی با حیوانات درسهای زیاد و البته خجالت آوری(!) به ما انسانها میده. باری سالها قبل پروژه ای در ارتباط با ساخت یک کارخونه در بیابانهای اطراف فریمان داشتیم. باید,گوسفند,آزاری ...ادامه مطلب

  • گوسفند فهمید، تو نفهمیدی؟!

  • دو شب از شروع نمایشگاه لوازم خانگی مشهد گذشت که در شبهای برگزاری ادامه مطلب, ...ادامه مطلب

  • خودباهوش پنداری و دگرگوسفندپنداری ایرانیزه !

  • در بعضی از نوشته های قبلیم به رفتارهایی اشاره کردم که به نظر میرسه در وجود ما ایرانیان نهادینه شده و نقطه مشترکشون هم نداشتن اون پارامترها همراه با توهّم داشتنشونه!! به عبارت دیگه چیزهایی که ادامه مطلب, ...ادامه مطلب

  • قورمۀ گوسفندی در بلاد کفر!

  • زمانی که بچه بودم (هرچند الان هم احساس بزرگی نمیکنم!) یک بار که پدرم ما را به مسافرت برد، از دریاچه ارومیه (اون موقع بهش میگفتن دریاچه رضاییه) رد شدیم. من هم مثل همیشه با دیدن اینهمه ادامه مطلب, ...ادامه مطلب

  • گوسفند آزاری !

  • فکر میکنم اگه قرار بود انتخاب اصلی شغل و آینده مو خودم انجام بدم حتماً میرفتم سراغ رشتۀ تاسیس نشده ای به نام رفتارشناسی حیوانات!! اصولاً اعتقاد دارم که ادامه مطلب, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها