ننه گُل ممد...

چندباری از جلوی روستای کلیدر رد شدم و هر بار هم با دیدن تابلوی اون، با خودم گفتم که در اولین فرصت بشینم این شاهکار استاد محمود دولت آبادی رو بخونم که خب مثل همیشه گویا زمانش هنوز هم فرا نرسیده!

امروز یه سرچ تو گوگل زدم برای یک موضوع که طبق معمول هدایت شدم به یه چیز دیگه و اون چیزی رو که میخواستم، کلاً از یادم رفت! نمیدونم چی شد که از جستجوی یک موضوع در حوزه بازاریابی، به ترانه "ننه گل ممد" رسیدم!!! ( که گویا قهرمان یا یکی از شخصیتهای رمان کلیدر جناب محمود دولت آبادیه)

صد بار گُفتُم پلو مخور ننه گُل ممد. صدبار گُفتُم همچی مکو ننه گل ممد ... (متن شعر با اولین سرچ دیده میشه)

با دیدن شعر، احساس کردم که این جملات برام خیلی آشناست.

یادم اومد که در سمینار زمستان 94 یکی از شهرستانهای اطراف مشهد، بنا به دعوت میزبان محترم، از یک گروه 3 نفره دعوت شد برای اجرای زندۀ "ننه گل ممد" با زبون محلی، که خیلی زیبا هم اجرا شد.

امشب گشتم فایلشو گیر آوردم و آماده کردم واسه اینجا.

البته این سمینار خیلی ساده و به دور از تشریفات برگزار شده بود و فیلمبرداری هم نداشت. این فیلم توسط گوشی گازوییلی خودم گرفته شده که برای کم کردن حجم، حسابی گند زدم به کیفیتش!

دریافت

***********************************************

فیلم بربادرفته رو دیدین؟ توش یه صحنه هست که اون آقای قهرمان داستان (همونی که همیشه به جای شلوار، یه استرج زنونه پاش کرده!) میخواد سوار اسب بشه. 3 تا اسب تو تصویره که بین اونا یک اسب قهوه ای هم هست. خواستم عرض کنم که میزان استعداد و درک موسیقی من یه چیزی در حد و و اندازه اون اسب قهوه ایه! ولی با این حال، الان که گوش میدم خیلی لذت می برم از اینکه 3 تا جوون با کمترین امکانات، این ترانه رو چقدر خوب اجرا کردن. مخصوصاً با صدای خواننده خیلی حال کردم. فامیلش رو یادم رفته. اگه پیدا کردم حتما می نویسم.