حلال کردن لک لک ها

ساخت وبلاگ

دوست عزیزی دارم که نه تحصیلات عالیه داره و نه اهل مطالعه و کتاب و کلاس و قُمپُز درکردن فرهنگی و احساس فرهیختگی و دانایی و اینهاست. اما از تمام اطرافیانی که در دنیای محدودم میشناسم و باهاشون در ارتباطم و دارای تحصیلات عالیه فوق سنگین یا موقعیتهای اجتماعی دهن پُرکن یا ثروتهای افسانه ای هستن (بطورکلی افرادی که یک عمر دوندگی می کنیم و پدرمونو درمیاریم تا به موقعیت اونها برسیم اما آخرش می بینیم که اشتباه کردیم!) کیفیت زندگی بسیار بهتری داره.

هر وقت می بینمش احساس خیلی خوبی دارم. زمانی که زنگ میزنه یا پیامکی حاوی جوک یا هر مطلب طنزی میفرسته، آنچنان حالم رو خوب میکنه که به جرات از این بزرگوار به عنوان ارزشمندترین دوست خودم یاد می کنم. چرا که هیچکدوم از دوستان دیگه نمی تونن تا این اندازه، این حس خوب رو بهم منتقل کنن.

بهرحال ما انسانها هرچقدر هم که سعی کنیم در لایه های مختلف، خود و دیگران رو بپیچونیم و ادعای فضل و کمالات و افتخار تحمل رنج و مصیبتهای تحصیل و مطالعه و اینها رو داشته باشیم، اما شکی نیست که در آخر، همه مون به یک هدف و نقطه مشترک می رسیم:

آرزوی رسیدن به یک حال خوب نه چیز دیگه.

امروز اینو برام فرستاده:

« من اگه هرکسی رو حلال کنم اما از اون لک لک که منو آورد ایران نمیگذرم. خب بی ناموس! می مُردی منو ببری سوئیس تحویل ننه بابام بدی؟!»

بهش زنگ زدم و پرسیدم فلانی. تو این خزعبلات رو از کجات درمیاری؟!

آدرس چند تا سایت داد یکیش فورجوک بود

از اون موقع تا الان تو سایت فورجوک بودم. تازه متوجه شدم که برای رسیدن به حال خوب، راههای ساده ای هم وجود داره. اینکه بری تو یه سایت جوک و برای مدتها همه چیز رو فراموش کنی. به همین سادگی

تابحال به تولیدکنندگان محتواهای طنز بصورت جدی فکر نکرده بودم. اما الان معتقدم که یکی از ارزشمندترین افراد جامعه رو همین عزیزان تشکیل میدن که هرگز و هیچ جا هم ازشون تشکر نمی شه. بنابراین از همینجا خدمت تمامی دست اندرکاران و تولید کنندگان محتوای طنز و جوک های مختلف عرض میکنم:

بهشت گوارایتان باد !

برگردیم سراغ لک لک قصه مون

این جوک به دلم نشست و لبخندی واقعی زدم. ولی نه برای مدت زیادی. شاید هم مبتلا به درد معروف و آشنایی شدم که یه ذرّه حال خوشمون رو هم به زور باید به هر طریق ممکن واسه خودمون زهر کنیم.

نمی دونم چرا فکرم مثل همیشه رفت سراغ چیزهای بی ربط:

فرض کنیم این جوک به مدد شبکه های مجازی، گسترده بشه و انواع و اقسام نوشته ها و نظرات در موردش شکل بگیره.

احتمالاً بعد از مدتی عده ای پیدا میشن و شروع میکنن به دادن انواع فحش های ناموسی و ایرانیزه(!) به لک لک ها و میگن که از حقشون نمیگذرن و حلالشون نمی کنن.

بعدش هم یه عده دیگه از جناح مخالف، به دفاع از حقوق لک لک ها بر میخیزن و میگن که باید حلالشون کنیم.

و احتمالاً بعد از مدت کوتاهی هم کمپین سراسری حلال کردن لک لک ها شکل میگیره و ...

و درنهایت، منتظریم که در کانال تلگرام فلان برند و تولید کننده معروف کشورمون، مطالبی با مضمون حلال کردن لک لک ها رو شاهد باشیم!

لطفاً نفرمایید نیست. هست، خوب هم هست.

تیم های عکس المل سازمان های مختلف اینطور مواقع کارشون رو خوب بلدن حالا چه با ربط،  چه بی ربط

درددلم در این مورد رو در این پست میشه دید که مجتبی محمدیان به زیبایی عنوان کرده (میدونم برای دفعه دویست و چهل و هفتمه که دارم ارجاع میدم. ولی داغ دل رو هرازگاهی باید بازهم با دیگران تقسیم کرد)

صاحبان برند یا گدایان لایک

برم آماده شم که رقابت نفس گیر بین شیفتگان خدمت(!) به ملت همیشه در صحنه رو ببینم. خدا خیر بده رساله ملی مونو که بعد از مدتهای طولانی تونست حقیر رو پای برنامه هاش بکشونه.

بعد از این همه مدت چقدر فضای رسانه ملی عوض شده.

مرتضی حیدری مجری توانمندمون: فکر کنم قبلا چاق تر بود. شاید هم اشتباه میکنم.

جناب سلطانی عزیز: با دیدنش تعجب کردم. نمیدونم چند سالشه. ولی یادم میاد در دهه 60 و زمانی که کیف مدرسه به دوش میرفتم خونه، مجری اخبار شبکه 2 بود. هزارماشالا تکون نخورده. یاد پست امید به زندگی افتادم. خدا حفظش کنه. از بچگی دوستش داشتم.

عیدی حاج خانوم...
ما را در سایت عیدی حاج خانوم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msjy13g بازدید : 163 تاريخ : يکشنبه 17 ارديبهشت 1396 ساعت: 0:46