مایکل داگلاس ، عمرمختار ، پکیج همه کاره

ساخت وبلاگ

تا چند سال قبل، یکی از وظایف نانوشته ام توضیح به این و اون بود که چرا اینقدر مهمون میاد خونه مون!

بدون اغراق شاید در یک هفته نهایتاً 2 روز بدون مهمون بودیم. و چه صفایی داشت اون زمان.

تا اینکه به علت پیشرفت تکنولوژی، جوّ صمیمانه دور هم بودن ها کمرنگ و کمرنگ تر شد و این روال ادامه یافت تا زمانی که بنده رسماً اعلام نمودم:

ای کسانی که مهمان هستید یا خواهید بود. همانا اگر در بین شما کسی به منزل من فرود آید و مشغول بازی و ولگردی(وبگردی) با موبایل خود شود بدون تعارف با اردنگی میزبان (یعنی بنده) تا دم در مشایعت خواهد گردید !

و چون اطرافیان از جدیت حقیر بر حرفم بخوبی آگاه هستند لذا مدتهاست که کلبه حقیرانه بنده برخلاف سنوات گذشته، پذیرای مهمانان زیادی نبوده است. مگر معدود افراد مسن.

(بدون شک تمامی روایات در باب گرامی داشتن مهمان متعلق به زمانی بود که تلگرام و واتس آپ و اینستاگرام و کلش و کوفت و زهرمار هنوز اختراع نشده بود!)

چندی پیش میزبان پدر خانوم عزیز بودم و همسرانمان رفته بودن مهمونی. به عبارت دیگه قرار شد که دوتایی (پدرزن و داماد) مجردی دورهم باشیم!

ایشون احتمالاً به مقتضای سن و سال، و مثل همیشه از گرد راه نرسیده، زرت گیر داد به شنیدن اخبار !

(مرده شور اخبار رو ببرن. چند سالی هست که حالم بهم میخوره از شنیدن این واژه ننگین)

گفتم حاج آقا بیا و بی خیال این اراجیف شو. بذار یه فیلم خوب واست بذارم حال کنیم!

فرمودند نخیر. اول اخبار

البته با توجه به اینکه نزدیک یکسالی میشه که کانالهای TV اینجانب در حسرت عرض اندام بسر می برن، در راستای جلوگیری از تعلق گرفتن خمس به تلویزیون، براشون اخبار رو زدم.

مثل همیشه:

این رفت اونو کشت

اون یکی اومد اینو کشت

این یکی به اون یکی تجاوز کرد.

اون یکی به این یکی تجاوز نکرد.

این سر اونو برید

اون سر اینو برید

اون یکی دروغ گفت!

این یکی هم مچ اون یکی رو گرفت که تو دروغ گفتی!

اون یکی هم افشاگری کرد از کسی که مچ این یکی رو گرفته که تو دروغ گفتی!

فلانی رفت فلانجا خودش رو منفجر کرد.

و ...

سرم درد گرفت. با خودم فکر کردم که بعد از مُردنم درخواست یک جلسه مذاکره با خود خدا رو داشته باشم و بهش بگم:

« بارالها اگه میخواستی مردم رو به راه راست هدایت کنی چرا 124 هزار پیغمبر ؟! آخه آزمون و خطا تا چه حد؟ خب یه دونه میفرستادی خلاص! حداقل ملت تکلیفشون با خودشون مشخص بود. دیگه الان اینهمه مصیبت نداشتیم که یه الاغی که معلوم نیست با خودش چند چنده بره به این دلیل که نظر و عقاید یه گروه دیگه با اون متفاوته، زرتی بزنه خودش رو وسط اونا منفجر کنه و ...»

مشغول مذاکره با خدا بودم که حاج آقا کانال رو عوض کرد.

ــ عه. سعید آقا... فیلم!

مصیبت دوتا شد. دیدن فیلم اونهم تو کانال ماهواره با اونهمه توهین به شعور مخاطب (بابت تبلیغات احمقانه و طولانی بین فیلم) برای اینجانب یعنی مرگ! یعنی مرض! یعنی زهرمار! یعنی درد بی درمون! یعنی ....

گفتم: حاج آقا چه فیلمی میخوای خودم برات بیارم بذارم (نزدیک 600 فیلم تو آرشیوم دارم)

ولی متاسفانه فیلم عمرمختار رو داشت نشون میداد که منهم نسخه اصلی اونو نداشتم.

با خودم گفتم به جهنم . میشینم و نگاه میکنم.

و نظاره گر چنین برنامه های زیبایی شدیم:

فیلم عمر مختار (10 دقیقه)

تبلیغ: داروی لاغری صددرصدگیاهی  (20 دقیقه)

فیلم عمر مختار(5 دقیقه)

تبلیغ: داروی افزایش زمان و سایز(!) صددرصد گیاهی(20 دقیقه)

عمر مختار (2 دقیقه)

تبلیغ: پکیج همه چیز باهم(!) مربوط به افعال خاک برسری صددرصد گیاهی (نیم ساعت)

دیدم حاجی داره یواش یواش سرخ و سفید میشه. گفت :

سعیدآقا. گفتی فیلم چی داری؟!

خودش همزمان رفت سروقت اتاقم

تا خودمو رسوندم دیدم اومده فیلم غریزه اصلی با بازی مایکل داگلاس بی شرف رو از رو میزم برداشته! ای داد بیداد

گفتم حاجی این به درد شما نمیخوره.

بنده خدا پیرمرد گفت چرا؟

گفتم راستش....چیزه... این....چیزه...  زیرنویس نداره.....  خیلی هم فیلم سنگینیه!!

تو دلم هرچی فحش بود به مایکل داگلاس حواله دادم. اگه روزی فیلمساز هالیوود شدم حتماً بهش تذکر میدم که:

آقای محترم. ای که ننگ دو عالم بر تو باد. لباس پوشیدنم خوب چیزیه بخدا ! یه خورده از بابات یاد بگیر.

(البته فیلم The Game رو پیشنهاد میکنم ببینین. اونقدر معروف هست که احتمال میدم اکثریت شما دیده باشین. بهرحال هم فیلم زیباییه و هم برای اولین بار اون لباسهای لامصّب تا آخر فیلم به تن منحوس مایکل داگلاس چسبیده و درنمیاد!)

درنهایت با توجه به سلیقه مهمون عزیز، فیلم پاپیلون (همون پاپیون خودمون) بهترین گزینه بود. هم دوبله قدیم بود و هم خاطرات حاج آقا رو زنده میکرد. فیلمو گذاشتم و باهم دیدیم. لذتبخش بود.

عیدی حاج خانوم...
ما را در سایت عیدی حاج خانوم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msjy13g بازدید : 177 تاريخ : يکشنبه 17 ارديبهشت 1396 ساعت: 0:46