بعید میدونم حکایت معروف آفتابه دار مسجد شاه رو کسی نشنیده باشه. داستان آدم بیکاری که آفتابه های مسجد شاه رو به رنگهای مختلف رنگ آمیزی کرده بود و هر بنده خدایی که با هدف روشنایی چشم و رهایی از عذاب دنیوی(!) قصد ورود به بیت الخلاء (همون WC امروز) رو داشت و می خواست مثلاً آفتابه قرمز رو برداره با تحکّم و فاز سنگینی که احتمالاً نشان از سالها کار مدیریتی و اجرایی داشت(!) می فرمود:
ــ نه اون آبی رو بردار!
و اگه شخص دیگری می خواست مثلاً آفتابۀ آبی رو برداره می فرمود:
ــ نه اون زرد رو بردار!
و این قصّه همچنان ادامه داشت.
درنهایت اگه کسی سوال می کرد مگه چه فرقی میکنه؟ حضرت آقا پاسخ می داد:
پس من اینجا چه کاره هستم؟!
زمان کودکی که برای اولین بار این حکایت رو شنیدم هرگز فکر نمی کردم زمانی برسه که مصداق بارز این واقعیت اجتماعی رو در سازمانهای بزرگ و کوچک خودمون شاهد باشیم (مخصوصاً سازمانهای دولتی!)
شکی نیست که همه ما از زمانی که دست راست و چپمون رو شناختیم (البته بنده هنوز هم نشناختم) از محیطهای آموزشی گرفته تا محیطهای اداری به کرّات با آفتابه داران عصر جدید برخورد داشتیم.
*****************************************
طرح یک مسئله
بخش اول)
مکان: شعبه استان(...) یکی از بزرگترین و معروفترین برندهای لوازم خانگی کشور
زمان: سال 1390
تعداد پرسنل: 6 نفر (شامل یک مدیرفروش همراه با 4 ویزیتور و یک نیروی مالی)
میانگین فروش ماهیانه: 700 میلیون تومان
بخش دوم)
مکان: همان مکان قبلی
زمان : سال 1394
تعداد پرسنل: 17 نفر (تعریف پستهای مدیریتی جدید و استخدام دو مشاور ورزیده)
میانگین فروش: کمتر از یک میلیارد تومان.
(با احتساب حداقل 4 برابر شدن قیمت کالاهای مشابه از سال 90) !
راهنمایی 1) مدیران گرانقدر و ارزشمند این سازمان، رویکرد و رفتار شبه دولتی شدیدی از خود بروز می دهند.
راهنمایی 2 جهت تقلّب!) با توجه به اصل آفتابه داران عصر جدید به علامت سوال ذهن خود پاسخ دهید.
برچسب : نویسنده : msjy13g بازدید : 189