رفع خستگی همراه با اندکی شرمندگی

ماموریت ناگهانی به استان خراسان جنوبی و شهرهای قاین، فردوس، طبس و بیرجند که از ساعت 4 و نیم صبح دوشنبه آغاز شده بود دیشب با 1860 کیلومتر رانندگی در جاده های کویری به پایان رسید و ساعت 10 شب رسیدم خونه و با توجه به یک عدد هایپ که برای هوشیاری بالاتر رانندگی مصرف کرده بودم، همچنان مثل جغد بیدارم.

ضمن اینکه پارامتر تقارن رنگ در صورت قناس بنده هم کاملاً بهم ریخته. گوش سمت چپ همراه با گونه و گردن در همون طرف از نظر تیرگی رنگ پوست تفاوت زیادی با سمت راست پیدا کرده که علتش هم قرار داشتن در معرض آفتاب سنگین بوده.

هوا بس ناجوانمردانه گرم بود و حتی برای کسی مثل حقیر که مشکلی با گرما ندارم و سالها مثل شتر بیابانها رو گز کردم، گرمای پریروز طبس وحشتناک بود. بطوریکه خود مردم این شهر هم شوکه شده بودن از این وضعیت. دماسنج عدد 48 درجه رو نشون می داد. دلم برای روزه دارهای اونجا می سوخت.

هدف از این سفر فشرده ملاقات حضوری با 5 بزرگوار بود که نتیجه اون هم در یک کلام بسیار موفق بود. (بیش از حد انتظار خودم) که باعث شد خستگی این سفر سنگین از تنم خارج بشه.

مورد دیگه هم که باعث رفع خستگی (البته همراه با شرمندگی اینجانب) گردید، پیام استاد عزیز جناب آقای دکتر محمدیان به مناسبت سیزدهمین سالگرد تاسیس کافه بود که تمامی اعضای کافه رو مورد تفقد قرار داده بودن.

حتی اینجانب که نهایت همکاری ام با کافه ایها در حد یکی دو مرتبه دم کردن چای بوده و از اینکه عکس خودم رو در کنار بزرگان حوزه مدیریت، برندینگ و تبلیغات و همچنین آینده سازان این حوزه ها در کشورم دیدم (علیرغم اینکه اصلاً جام اونجا نبود) کلی مسرور و مشعوف شدم و صدالبته بار مسئولیت هم سنگین تر شد.

خدا حفظ کنه تمام سرمایه های واقعی این کشور رو. مخصوصاً بزرگانی مثل دکتر محمود محمدیان استاد مسلّم حوزه بازاریابی و تبلیغات که دو عنصراخلاق و تخصص رو با هم دارن که این نوع کیمیاگری ها در این دوره زمونه از عهده هرکسی ساخته نیست.