پیران قدیم، پیران جدید

ساخت وبلاگ

این یکی از فلان شهر تماس گرفته و اصرار داره که با فرستادن عکس پسره به تلگرامم، بهش بگم پسر خوبیه یا بدیه! 

اون یکی آخرین نوشته های بین خودش و شریک عاطفیشو فوروارد کرده و میخواد شازده رو آنالیزش کنم. غافل از اینکه این نوشته ها نهایتاً می تونه اثر بخشی یک ورق قرص بیزاکودیل رو برای خوانندۀ از نوع غیر شریک عاطفی ایفا کنه! (خداوکیلی از لاو ترکوندنشون حالم بهم خورد)

 (البته موارد فوق منحصر به اقوام خودمه. سوءتفاهم برای دوستان وبلاگی و غیروبلاگی بوجود نیاد)

خب آخه قوم و خویش عزیز و فامیل گرامی:

مگه من بابام فالگیر بوده؟

یا بابابزرگم سر کتاب باز میکرده؟

یا داییم رمل و اسطرلاب مینداخته؟!

من از کجا بدونم؟

اگه قرار باشه بقول خودتون فقط به اتکای چند پیراهنی که بیشتر پاره کردم بتونم مشاورۀ بدردبخوری بهتون بدم باید عرض کنم الحمدلله و به حول و قوه الهی و همچنین دعای خیر شما عزیزان تونستم این بیماری خطرناک پاره کردن پیراهن رو طی بستری شدن در تیمارستان (و صدالبته با کمک زنجیر!) درمانش کنم.

آخه عزیزان من

اگه قرار بود که موی سفید و لباس پاره کردن جادو کنه و جلوی اشتباه دیگران رو بگیره که الان دنیا گلستان بود.

وقتی در قرن بیست و یکم هنوز هم گیس سفیدها و ریش سفیدها (همون اصطلاح تکراری و حال بهمزن بزرگان فامیل) وقتی که میان به جوونا مشاوره بدن این عبارت های تهوع آور رو تکرار میکنن:

زن بگیره درست میشه! (یعنی قبلاً خراب بوده؟!)

شوهر کنه آدم میشه! (یعنی قبلا جزء گروه بندپایان بوده؟!)

بچه که بیاد درست میشن! (تا جایی که عقل ناقصم قد میده قراره که ننه بابا بچه رو درست کنن! ولی مثل اینکه اینجا داستان کمی فرق میکنه!)

بازهم فکر می کنین که ما قدیمی ترها خیلی می فهمیم؟! والا بخدا نه

اما اگه هنوز اعتقاد دارین که عدد شناسنامه رابطه مستقیمی با میزان فهمیدگی داره لطفاً تشریف ببرین سری به دادگاههای خانواده (مخصوصاً شهرستانهای کوچکتر) بزنین و بعضی پرونده ها رو آنالیز کنین تا ردپای مبارک افکار و اندیشه های گهربار بزرگان فامیل رو در اونجا ببینین.

دوستان عزیز. موی سفید در بهترین حالت، فقط و فقط احترام داره. همین

**************************

خب تا اینجا سعی کردم به عزیزانی که خودشون درخواست راهنمایی دارن اعلام و اعتراف کنم که بیشتر از شما نمی فهمم و خواهشم اینه که بجای بکار بردن واژۀ راهنمایی از "همفکری" استفاده بشه.

اما حالت دیگه

وقتی که طرف ازت مشاوره نمیخواد چی؟

سالها قبل سر کوچه مون یه حموم عمومی بود و صاحبش پیرمردی موسفید، اما اگه از دور می دیدمش که نشسته جلوی در حموم، راهمو از هفت کوچه اونور تر کج میکردم که به پستش نخورم.

خدا بیامرز فکر می کرد که احتمالاً جبرئیل توی همون حموم بهش نازل شده و رسالت داده که هر جوونی  می بینی باید یک ساعت مخش رو بریزی تو فرغون و درس زندگی بهش بدی!

خب حاجی جون. درسته که سواد در حد خوندن و نوشتن و حفظ بودن 50 بیت شعر از سعدی و مطالعه چند کتاب داغون قدیمی در زمان خودت (عهد رضاخان) نشونه یک ملا و باسواد بود ولی دیگه نه در دوره جدید (منظورم 25 سال پیشه)

یک بار در شهری غریب راهمو گم کردم و بالاجبار رفتم از پیرمردی که کنار خیابون روی صندلی نشسته بود آدرس بپرسم که 40 دقیقه مخمو کار گرفته بود و درس خداشناسی میداد!

پدرجان من یه غلطی کردم و جسارتاً کمی هم شکر تناول کردم و اومدم ازت آدرس یک خیابون بپرسم نه آدرس ورودیۀ بهشت رو!

**********************************

یه لحظه!

از اتاق فرمان اشاره می کنن که بعضی ها دارن سر تکون میدن و نچ نچ میکنن.

نخیر دوستان. هنوز تموم نشده. بد نیست نگاهی هم به خودمون بندازیم!

الان هم حرکات بعضی ها دقیقاً همون رفتارهای پیرمردگونه و پیرزن گونه رو برام تداعی می کنه.

اگه به یک نوجوون میگیم گودزیلا و فکر می کنیم خیلی بیشتر از اون می فهمیم (دقیقاً همون رفتاری که همسن و سالان بنده زمانی نسبت به دهه 60 داشتن) شاید بهتر باشه کمی کلاهمون رو بالاتر بذاریم.

اونها نه نیازی به پند و اندرزهای ما دارن و نه قراره که آینده شون رو بر اساس تعالیم گرانبهای ما بسازن.

مگه ما چه گُلی به سر جامعه مون زدیم که حالا به زور (و بدون اینکه اونها ازمون بخوان) قصد داریم نصیحتشون کنیم؟!

قرار نیست بعضی چیزها مثل سواد و شعور و اخلاق برای اونها همونی باشه که برای ما بود

اجازه بدیم آینده رو کسانی بسازن که متعلق به همون آینده هستن

و مطمئن باشیم که اگه از ما باهوشتر نباشن (که قطعاً هستن) کم هوش تر نیستن.

شاید بشه این حرکت پیران قدیم (یعنی به زور چپوندن تعالیمشون در حلق دیگران) رو با کمی اغماض در حوزۀ معروف شهوت کلام مرحوم فروید طبقه بندی کنیم ولی حرکت پیران جدید رو چطور؟

عیدی حاج خانوم...
ما را در سایت عیدی حاج خانوم دنبال می کنید

برچسب : پیران,قدیم,پیران, نویسنده : msjy13g بازدید : 165 تاريخ : شنبه 11 شهريور 1396 ساعت: 17:22