از امر به معروف داعش تا نهی از منکر آقای دکتر

ساخت وبلاگ

این خاطرۀ جالب و صد البته دردناک، مربوط به سالهای اوایل دهه هفتاده که حقیر در سال آخر دبیرستان عمرم رو هدر می دادم و  آقای دکتر قصۀ ما هم (که اعتقادات مذهبی بسیار خشکی داشت) دانشجوی پزشکی بود و متاهل و دارای 3 فرزند!! که منزلی کوچک متناسب با بودجۀ محدود دوران دانشجویی اجاره و به همراه خانواده ش گذران زندگی می کرد. 

این بزرگوار در اولین و آخرین باری که زیارتش کردم برام با افتخار و غرور و سربلندی، پرده از شاهکار هنرمندانه ای برداشت که بنده رو دچار هنگ مغزی مزمن نمود که عوارضش تا امروز هم پابرجاست!

شرح ماوقع دکتر آینده از زبون خودش:

« آقا از بدشانسیم، خونه ای که پیدا کردم صاحبخونه ش عرق خوره! ظرفها و دبه های عرقیاتش تو پارکینگه.

اکثر شبها دوستاش رو میاره خونه و مشغول عرق خوری میشن.

منم چندین بار تو ظرف مشروباتش ادرار کردم تا آدم بشه مرتیکۀ ...! »

درحالیکه شدیداً از این شاهکار هنرمندانۀ آقای دکتر آینده شوکه شده بودم پرسیدم : آخه چرا...؟!

گفت: چه فرقی میکنه! اینم نجسه اونم نجسه!!!

*******************************

کاری به اصل موضوع ندارم که اصلاً جایی برای گفتنش نیست. در بهترین و خوشبینانه ترین و بوشوک* ترین حالت ممکن، فرض می کنیم که این حرکت از سمت آقای دکتر آینده، غیر ارادی یا اصلاً اشتباهی انجام شده! (مثلاً سنگ دستشویی رو به دلیل تاریکی پارکینگ منزل صاحبخونه با دبه 20 لیتری عرق کشمش اشتباه گرفته باشه!)

قسمت دردناک قضیه اینجاست که نه تنها هیچ رگه ای از عذاب وجدان بابت این موضوع در صحبتهاش مشهود نبود بلکه با نهایت تاسف از این حرکت قهرمانانه، با افتخار و غرور صحبت میکرد.

سالها از این موضوع گذشته و بدون اغراق چند صد ساعت مذاکره با خود رو در ذهنم طی کردم! حتی چندبار خواستم دیدار مجددی باهاش ترتیب بدم و مثل خودش، ادب رو بذارم کنار و بگم:

مردک!  اون صاحبخونه هرچی که بود به توی الاغ اعتماد داشت که ظرفهای (به قول تو) نجاست رو توی پارکینگ محل رفت و آمد تو با خیال راحت گذاشته بود.

پس اینجا تکلیف امانتداری چی میشه؟

تو اون ذهن پر از پِهِن تو، اخلاق چه جایی تعریف شده؟

چرا فکر میکنی با این حرکت کثیفت، اون به قول خودت مرتیکۀ ... آدم می شه؟!

چه جایی دستور اومده یا نوشته شده که با شا... دن توی دبۀ عرق ملّت، میشه آدمشون کرد؟!

اصلاً بر اساس چه سنگ محک و استانداردی تصور می کنی من و تو آدم هستیم و اون بندۀ خدا غیر آدم؟!

اون خدایی که تو قبولش داری گفته:ان اکرمکم عندالله اتقیکم.

همون شرعی که تو قبولش داری میگه چندضربه شلاق و تموم. تو دیگه این وسط چی میگی آخه؟!

و ...

ولی دیدم که خیلی بهتره اولین دیدار ما، آخرینش هم باشه.

*******************************

مدتهاست که با دیدن حرکات تهوع آوری از قبیل اقدامات انتحاری و کشتن افراد بیگناه و غیر نظامی و بطورکلی امر به معروف و نهی از منکرهایی که توسط جمودمغزان دنیا (مثل گروه داعش) انجام میشه، شباهتهای خطرناک و دردآوری رو می تونم با خاطراتم مقایسه کنم.

 آدم می کشن، تجاوز می کنن، سر می برن، قتل عام می کنن و صدها حرکت کثیف و وحشیانه دیگه انجام میدن ولی بعد از ارتکاب این اعمال ننگین، نه تنها عذاب وجدانی درکار نیست، بلکه افتخاری هم هست براشون تا حد دیدار رسول خدا در بهشت!

نتیجه اخلاقی: اگه به دنبال داعشی ها هستیم نیازی نیست راه دوری طی کنیم و ذهنمون به سمت عراق و شام و ناهار و صبحانه بچرخه! والا دوروبر خودمون کم نیست از این جونورا !

*******************************

*بوشوک: یار دیرینه و رفیق گرمابه گلستان جناب لوک خوش شانس

پ.ن) چندسال قبل شنیدم که آقای دکتر قصه ما هم اکنون چشم پزشک تشریف دارن. براشون آرزوی موفقیت و اندکی هم التماس تفکر دارم.

عیدی حاج خانوم...
ما را در سایت عیدی حاج خانوم دنبال می کنید

برچسب : معروف,داعش,منکر,آقای,دکتر, نویسنده : msjy13g بازدید : 175 تاريخ : شنبه 25 شهريور 1396 ساعت: 3:05