فرافکنی از نوع ایرانیزه!

ساخت وبلاگ

چند وقت قبل در مراسم خاکسپاری یکی از بستگان حضور داشتم. چند قطعه آنطرف تر بر سر یک مزار، شور و حالی عجیب برپا بود. به حدی که برای ارضای حس کنجکاوی (بخوانید فضولی!) رفتم سرکشی که با صحنۀ ناراحت کننده ای روبرو شدم.

گویا مرحوم در یک نزاع خیابانی کشته شده و مادر متوفی خودش را بشدت می زد و عباراتی بیان میکرد از قبیل الهی مادر به قربانت بهترین پسر بودی و با ادب ترین فرزند بودی و هیچکس به خوبی و مظلومیت تو نبود و از این قبیل حرفها در مدح این موجود آسمانی ساکن خاک(!) که با خود فکر کردم نکند خداوند او را برای پیامبری نازل فرموده ولی متاسفانه قبل از مبعوث شدن و نزول وحی، در درگیری خیابانی توسط چاقوی کفار به شهادت رسیده است!

بیشتر کنجکاو شدم و از لابلای جمعیت موفق به دیدن عکس متوفی شدم. ولی عکس مرحوم، چندان با گفته های مادر داغدار همخوانی نداشت! به نظر زیاد علیه السلام نمی آمد! بگذریم....!

در همین حین صدایی آشنا شنیدم که به من سلام کرد. برگشتم یکی از دوستان قدیمی را دیدم که اتفاقاً از اقوام دور آنها و در جریان این پرونده نزاع خیابانی بود. کمی پرس و جو کردم و شکی که داشتم به یقین تبدیل شد. بازهم بگذریم... !

خداوند همه رفتگان را رحمت کند. بهرحال او هم مادر بود و فرزندش بهترین. در این مورد بحثی نیست. امیدوارم هیچ کس داغ عزیزش را نبیند. (هرچند امیدواری مضحکی است! ما آمده ایم در این دنیا که داغ عزیزانمان را ببینیم و عزیزانمان هم داغ ما را)

منظور از این مثال نه چندان خوشایند، اشاره به واقعیت فرافکنی ذاتی ما ایرانیان است که در هر حادثه و اتفاقی تمام عالم و آدم را مقصر می دانیم بجز خودمان!

آیا دقت کرده اید که در بحث سوانح جاده ای کشورمان، از مدیرعامل شرکت خودروسازی و وزیر صنعت و معدن گرفته تا آبدارچی نمایندگی فروش خودرو، و از وزیر راه و ترابری گرفته تا کارگر جاده سازی، همه و همه در مرگ این عزیزان مقصرند بجز شخص راننده؟!

دقیقاً برخلاف سوانح هوایی که دیوار خلبان از همه کوتاه تر است، در سوانح رانندگی مخصوصاً اگر خودرو ایرانی باشد(بالاخص پراید) اصولاً مقصری تحت عنوان عامل خطای انسانی اصلاً وجود خارجی ندارد!

و مقصر اصلی داستان، نا امنی خودروهای ایرانی است!

ولی غافل هستیم از اینکه مگر خودروی میلیاردی پورش نه در جاده که در خیابان شریعتی تهران، آیا توانست جان راننده اش را حفظ کند؟

و یا اگر اتفاقی که در اتوبان همت برای آن خودرویBMW پیش آمد اگر برای یک پراید می افتاد چه پیراهن عثمانی که توسط هموطنانمان ساخته نمی شد؟

البته امیدوارم فکرهای خاص نفرمایید.

کاملاً درست است. بنده هم می دانم که :

ما ایرانیها لایق خودروهای خوب و به روز هستیم...

سالهاست که ما ایرانیان با هر سازی که آقایان زدند انواع حرکات موزون را انجام دادیم...

شب خوابیدیم و صبح بیدار شدیم و دیدیم که قیمت خودروی ایرانی 3 برابر شده و با این قیمت می شود یک خودروی مدل روز دنیا خرید...

چه فجایع اقتصادی که در صنعت خودروسازی کشورمان صورت نگرفته...

اصلاً نیازی به گفتن نیست. همه ما اینها را می دانیم

ولی حوزه بحث حقیر در اینجا چیز دیگریست.

آیا شده در کنار این رگبارهایی که بر اساس ذات فرافکن ایرانیمان نثار زمین و زمان و بطور کلی دیگران میکنیم سوزنی هم به خود بزنیم؟

آیا ما واقعاً مصرف کنندگان خوبی هستیم؟

آیا اصلاً فرهنگ مصرف داریم؟

وقتی مادری که سوار بر صندلی جلوی خودروی ایربگ دار با محبت هرچه تمام تر فرزند دلبندش را درآغوش گرفته و در حال تزریق مهر و عاطفه مادری است آیا می داند که اگر به هر دلیلی (حتی بدون تصادف) ایربگ خودرو عمل کند مرگ دلخراش فرزندش حتمی است؟ و علاوه بر آن اگر خودش هم زنده بماند چیزی به نام صورت و به تبع آن زیبایی برایش باقی نخواهد ماند؟ آیا سوار شدن بر خودروهای امروزی با فرهنگ سواری خودروهایی مثل پیکان مطابقت دارد؟!

آیا عزیزی که خودروی 500 میلیونی سوار است ولی فرهنگ رانندگی اش 5 هزار تومان هم ارزش ندارد، چرا که نه حرمت خود را نگه می دارد و نه حرمت خودرو اش را ! و زمانی که در حال رانندگی است انگار که سوار بر الاغی مست جفتگیری فصل بهار در چمنزار به صورت زیگزاگ در حال تاخت و تاز می باشد به او باید چه گفت؟ یک شهروند؟!

چقدر دیدیم عزیزانی که مدعی هستند "ما چندصدمیلیون پول به ماشین ندادیم که باهاش 110 تا بریم!!" آیا این عزیزان که اکثراً خود را یک شهروند "فرا ایرانی" هم می دانند تفاوت بین تعریف "جاده" و "آزادراه" را می دانند؟ و آیا اطلاع دارند که ایران دارای بالاترین سرعت مجاز جاده ای در جهان (110 کیلومتر) است؟ آیا صرفاً در اختیار داشتن یک خودروی گرانقیمت، با دارا بودن فرهنگ رانندگی همراستاست؟

چقدر در محافل مختلف شنیدیم عزیزانی که افتخارشان رانندگی با سرعت 160 کیلومتر در ساعت توسط خودروی پراید است! و زمانی که بر اثر تصادف له می شوند بازماندگانشان دم از ناامنی پراید و هزار مورد دیگر دارند.

آیا تمام پراید سواران (و بطورکلی خودروی ایرانی سوارانی) که به استقبال مرگ رفتند همگی رانندگانی قانونمدار بوده و در لحظه وقوع تصادف، با سرعت مطمئنه و رعایت قوانین درحال سفر بودند؟

چقدر دیدیم عزیزانی که احساس راننده بودن دارند(!) و صندلی شان را با صندلی ماساژ تایلندی اشتباه گرفته و با آرامش هرچه تمام تر، پشتی صندلی را با زاویه ای خطرناک خوابانده و پشت فرمان لم می دهند غافل از اینکه کمترین تغییر زاویه در استاندارد تعریف شده برای صندلی راننده، علاوه بر بهم زدن ارگونومی، عملاً در زمان تصادف، کارایی کمربند ایمنی خودرو تفاوتی با کمربند شلوارشان نخواهد داشت(!) و بعد از حادثه هم با نخاعی قطع شده دم از ناامنی خودروهای ایرانی می زنند!

بارها شده است که عزیزی از من درخواست مشورت برای خرید خودرو نموده. وقتی از میزان هزینه ای که می خواهد انجام دهد سوال می کنم و میبینم که پول زیادی ندارد یا نمی خواهد خرج کند و از او می پرسم با این پول چرا پراید نمی خری؟ اکثراً جواب یکی است پراید که آشغاله! به درد نمی خوره!

مهم این نیست که پراید آشغال هست یا نه. اگر آشغال است بنده به راحتی 10 دلیل برای آشغال تر بودن این خودرو می آورم! ولی مهم این است که بتوانند علت آن را بگویند که چرا پراید آشغال است! نه اینکه مثل طوطی جملات دیگران را تکرار و همانند بز اخفش سر تکان دهند. متاسفانه دنیایمان دارد روزبروز کوچکتر می شود.

همین کمپین تحریم خرید خودروهای صفر ایرانی را ببینید. فکر میکنم بحث بر سر موافقت و مخالفت با آن و یا  درست یا نادرست بودن آن بیهوده است. ولی صحبت من این است که اگر سری به اجتماعات مجازی بزنیم از نحوه صحبت بعضی ها، متاسفانه به کوچکی دنیای فکری بسیاری از هموطنانمان پی خواهیم برد. این درد است.

در عین حال، کافیست فقط اشاره ای به یکی از موارد فوق داشته باشیم. سیل توهین ها و لعنتها و جیره خوار خودروسازی و ... است که از تفکر فرون وسطایی این عزیزان بارمان می شود بدون اینکه فکر کنند که چه می گویند و چرا می گویند.

اگر این عزیزان معتقدند که با راه اندازی این کارناوال احساسی در دنیای مجازی، خودروسازیمان چنین و چنان خواهد شد، ولی بنده اعتقاد دارم که اصلاً چرا باید ایران، صنعت خودروسازی داشته باشد؟!! مگر همه کشورهای دنیا صنعت خودروسازی دارند؟

مگر تمام کشورهای مطرح صنعتی در دنیا علیرغم داشتن پتانسیل، صنعت هواپیماسازی دارند؟ (مگر اینکه رئیس جمهوری مثل احمدی نژاد داشته باشند که افتضاح هواپیمای ایران 140 تکرار شود!)

آیا صرف داشتن سواد و تکنولوژی باید دست به هر کاری زد و هر صنعتی را به هر قیمتی ولو به ضرر به کشور تحمیل نمود؟ 

البته این بحث خیلی دنباله دار است و اینجا جایش نیست ... بگذریم!

از طرف دیگر، اگر بر فرض به خاطر این کمپین احساسی، خودروسازانمان بچه های خوبی شوند و خودروهایشان را همانطور که می خواهیم به همراه یک ماچ آبدار به ما بدهند آیا می دانیم که چه فاجعه ای در انتظار دیگر صنایع ما در پی این موج سواری احساسی هموطنانمان در محیطهای مجازی خواهد بود؟

بهرحال تاریخ نشان داده که ما ایرانیان در حوزۀ موج سواری سردمدار دنیا هستیم!

حال بیاییم در ذهن خود فرضیه ای مطرح کنیم.

اگر فردا صبح اعلام شود تمام مالکان پراید کشور، بدون هیچ هزینه ای بیایند پرایدشان را تحویل داده و به جایش یک خودروی هم کلاس روز دنیا (مثلاً یک عدد مزدا 2 ) تحویل بگیرند، به نظر شما چه تفاوتی در رقم 18000 کشته جاده ای سالانه کشورمان خواهد داشت؟

جواب با شما .

راهنمایی: چشمها را باید شست. جوردیگر باید دید

 

عیدی حاج خانوم...
ما را در سایت عیدی حاج خانوم دنبال می کنید

برچسب : فرافکنی,ایرانیزه, نویسنده : msjy13g بازدید : 187 تاريخ : چهارشنبه 5 مهر 1396 ساعت: 2:40