برندهای سوپر لوکس ایرانی

ساخت وبلاگ

 با توجه به اینکه بخش تولید کشور حتی در زمینه کالاهای مصرفی و روزمره هموطنان عزیز با مشکلات عدیده ای روبروست، نوشتن درباره برندهای لوکس ایرانی کار ساده ای نیست. به عبارت دیگر شاید نشود برند ایرانی لوکسی را در کشور نام برد. البته با این فرض که "کمی گران تر بودن" ویا "کمی خاص تر بودن"  را با "لوکس بودن" متمایز بدانیم.

در نظرسنجی انجام شده توسط یکی از حرفه ای ترین سایتهای بازاریابی کشور که بنده هم افتخار شاگردی در محضر اساتید آنجا را دارم، بعضی از دوستان از شاخه موبایل و برند آیفون نام بردند که البته بحث از برند ایرانی خارج می شود. در این باره بنده آیفون را برندی لوکس نمی دانم زیرا هرکسی می تواند از آن بهره ببرد و با کمی پرداخت پول بیشتر از اولین موبایل فروشی سرخیابان می تواند آن را تهیه کرده و صد البته احساس خوب خاص بودن را هم با آن تجربه نماید!

هرچند به نظر می رسد که برند بلک بری در کشورمان در زمینه خاص بودن در رتبه بالاتری نسبت به آیفون قرار میگیرد. چرا که تعداد آن بسیارمحدودتر بوده و به راحتی آیفون از اولین فروشگاه قابل خریداری نیست و همچنین چون برندی است که بسیاری معتقدند افرادی خاص و سیاستمدارانی مثل رئیس جمهور امریکا از آن استفاده میکنند، پس بصورت بالقوه توان بالا بردن سروتونین خون خریدارانش را درراستای ایجاد لذت خاص بودن دارا می باشد! هرچند بازهم تا لوکس بودن راه درازی در پیش است.

در زمینه لوازم خانگی:

برندهایی مثل "بوش" و امثال آن، در بعضی از خانواده های ایرانی به عنوان کالایی لوکس تلقی میگردد که صد البته اینچنین نیست. زیرا خرید آنها به لطف ویژگی "کمی پولدارتربودن" به راحتی از اولین فروشگاه قابل انجام است.

در این زمینه شاید بهتر باشد که از برند Miele آلمان نام برد که از برندهای محبوب استیو جابز فقید هم بود و همچنین عنوان باکیفیت ترین لوازم خانگی جهان را هم یدک میکشد. ضمناً در کشور ما هم به این راحتی قابل خرید نیست. زیرا بودجه لازم برای خرید یک لباسشویی میله چند برابر لباسشویی بوش می باشد که از توان هر کسی خارج است و همچنین فروش آن هم در تعداد معدودی نمایندگی شرکت تهران بوران و در شهرهای بزرگ انجام میشود نه در هر فروشگاه لوازم خانگی.

پس خرید کالا از این برند موجب ایجاد حس خوب خاص بودن در خانواده ایرانی است ولی لوکس بودن؟ فکر نمیکنم. شاید اگر این شرکت مثلاً تعداد انگشت شماری لباسشویی با طراحی خاص و یا دکمه های طلا و ... تولید کند آنوقت می توان در مورد لوکس بودن آن هم مانور داد چون این برند بالقوه دارای این توان می باشد.

برگردیم به بحث برند های لوکس ایرانی:

بارها شنیده ایم که می گویند اعتبار کشورها به برندهایشان است و در ادامه هم گفته می شود کشور ایران در این زمینه حرفی برای گفتن ندارد ولی گویا فراموش شده که 3 نفر ایرانی دارای برندهایی نه فقط لوکس بلکه "سوپرلوکس" می باشند که دنیا مسحور آنهاست!

برند اول:

مرحوم بیژن پاکزاد موسس و مالک برند خاص و لوکس bijan که افراد خاصی از سراسر جهان مانندجرج بوش، سلطان برونئی، آرنولدشوارتزنگر، پادشاه عربستان، مالک جورجیو آرمانی، باراک اوباما و... را در لیست مشتریان ثابت خود داشت و عنوان "گرانترین طراح دنیا" را هم از آن خود نمود.

وی کار خود را از یک بوتیک در تهران با نام "پلنگ صورتی" آغاز نمود و اکنون مالک گرانترین بوتیک در جهان می باشد که بر سردر آن این عبارت وجود دارد: "فقط با وقت قبلی".

البته گفته شده این سختگیری در مورد ایرانیان و مسافرین ایرانی زیاد اعمال نمی شود و بارها درب فروشگاه برای بازدید آنان باز شده است.البته فقط بازدید!

زیرا خرید از فروشگاهی که کالاهایی از قبیل پالتو با پوست شیر و به قیمت 140 هزار دلار و ارزان ترین کالای آن یک کراوات 1000 دلاری است (البته این قیمت 6 سال قبل است!) کار هرکسی نمی باشد.

وی مالک اولین دستگاه بوگاتی ویرون از کل 300 دستگاه در کل دنیا هم بود که بعد از مرگش به قیمت 1/9 میلیون دلار بفروش رسید. پارک کردن این خودرو در جلوی درب شعبه اصلی بوتیک وی در منطقه "بورلی هیلز" کالیفرنیا، خود به تنهایی باعث جذب مردم برای بازدید و عکس گرفتن با آن بود!

حتی کمپانی رولزرویس که دارای حس ناسیونالیستی شدیدی در طول تاریخ 150 ساله خود می باشد برای اولین بار از یک طراح غیرانگلیسی یعنی بیژن پاکزاد برای طراحی داخلی خودروهایش دعوت بعمل آورد که حاصل آن (البته اگر اشتباه نکنم) 30 عدد خودروی رولزرویس با طراحی کاملاً متفاوت بود.

 

برند دوم:

بدون شک خریداران خودروهایی مانند بوگاتی یا لامبورگینی و ... با خرید خودروهای مذکور پاسخی محکم به نیاز خاص بودن و لوکس گرایی خود می دهد. ولی بازهم در دنیای افراد خاص هستند کسانی که واژه لوکس را برای خود کم می بینند و به دنبال واژه "سوپرلوکس" می باشند.

اینجاست که نام و امضای این ایرانی 55 ساله را باید به عنوان برندی "سوپرلوکس" برای افراد خیلی خاص در تمام دنیا بپذیریم و او کسی نیست به جز  "کوروش منصوری"  یک ایرانی اهل چالوس که امپراطوری قدرتمندش در شهر باواریا ی آلمان با 180 کارمند، غولهای خودروسازی لوکس در جهان مثل بوگاتی، رولزرویس و لامبورگینی را مجبور به اعتراف نموده که دست بردن وی در خودروهای آنها و نصب لوگوی  MANSORY بر عیار محصولاتشان می افزاید و آن خودروهای لوکس را تبدیل به خودروهایی سوپرلوکس میکند.

کوروش منصوری برای اولین بار در دنیا با اعتمادبنفس هرچه تمام تر در بدنه و موتور خودروی بوگاتی دست برد و با تیونینگ کاملاً علمی، موتور 1001 اسب بخاری آن را قدرتمندتر نمود! شاید همین، یکی از دلایلی است که "منصوری" تنها برند در جهان است که از سوی کمپانی عظیم بوگاتی امکان اجازه تغییرات و فیس لیفت بر روی موتور و بدنه خودروی بوگاتی را دارد.

برند سوم:

در بحث خدمات لوکس هم می توان اشاره ای داشت به "خشایارشا رحیم خان" معروف به "شان رحیم خان" مالک بزرگترین آرایشگاه در کل قاره اروپا که آرایشگر مخصوص بسیار از ستارگان سینما از جمله نیکول کیدمن و جودی فاستر ... و همچنین سیاستمدارانی مثل تونی بلر و همسرش، رئیس جمهور آلمان ...و در عین حال خواننده های ایرانی مقیم خارج از کشور و بعضی از چهره های معروف ورزشی جهان می باشد. 

 

  

البته به نظر میرسد آینده درخشانی هم در انتظار افرادی مثل "مسیح زاد" و " آرش فربد" و  "فردیس رضوانیه" باشد که امیدواریم همینطور شود.

********************************************************

پ.ن) استاد بزرگوارم محمدرضا شعبانعلی، در چندخط نقد بسیار زیبایی نوشت که هرچند تمام موضوعیت این متن را زیر سوال می برد اما آنقدر قوی و محکم بود که آن را در ادامه می آورم. ضمن اینکه اعتراف میکنم خودم هم با نظر استاد موافقم!

ممنونم سعید جان از توضیحاتت

....
در مورد برندهایی که گفتی، نمی‌دونم که اونها رو باید ایرانی حساب کرد یا نه.
اگر معیارمون محل تولد مالک یا خالق یک برند باشه، ایرانی محسوب می‌شن. اما واقعیت اینه که من در دل خودم،‌ فکر می‌کنم هر برند رو باید متعلق به “اقتصادی” دونست که در خاک اون رشد کرده.

“بیژن پاکزاد” برای من به اندازه‌ی “آبراهام لینکلن” یا “جرج واشنگتن” آمریکایی محسوب می‌شه (این رو با بار معنایی منفی نمی‌گم. به عنوان یک گزاره خبری می‌گم)

چنانکه مریم میرزاخانی و انوشه انصاری و …
و از سوی دیگر، کسی مثل رابسویچ (معمار پل ورسک) یک ایرانی محسوب میشه چون در خاک اقتصاد و فرهنگ ما به شکوفایی رسید و تونست یک اثر ماندگار رو خلق کنه.
راستش رویا و آرزوی من، برند و برندسازی و دانشمند و اندیشمند “ایرانی” است.
به این معنا که خاک فرهنگ و اقتصاد ما، بتونه این اندیشه‌ها و اندیشمندان رو درک کنه و توسعه بده.
نه اینکه صرفاً محل تولد یا محل خاکسپاری اونها باشه.

 

عیدی حاج خانوم...
ما را در سایت عیدی حاج خانوم دنبال می کنید

برچسب : برندهای,ایرانی, نویسنده : msjy13g بازدید : 181 تاريخ : چهارشنبه 5 مهر 1396 ساعت: 2:40